بررسی بمب اتم ایتالیا: اسپاگتی با طعم پلوتونیوم!
اوایل دهه ۶۰ میلادی بهدنبال تلاش کشورهای پیرامون ایتالیا (نظیر یوگوسلاوی، رومانی و سوئیس) برای دستیابی به سلاح هستهای و از طرفی، خروج موشکهای اتمی ژوپیتر آمریکا از ترکیه و ایتالیا در پی بحران موشکی کوبا، ایتالیا مصممشده بود تا برنامه هستهای خود را پیگیری کند.
از طرفی هم آمریکا طرحی بهنام MLF را دنبال میکرد تا در قالب یک نیروی هستهای چندجانبه ناتو، ناوگانی متشکل از ۲۵ فروند از شناورهای کشورهای آمریکا، انگلیس، ایتالیا، فرانسه و آلمان غربی مجهز به ۲۰۰ فروند موشک بالستیک پُلاریس مجهز به کلاهکهای اتمی ایجاد شود تا بازدارندگی اتمی در برابر شوروی برقرار شود؛ طرحی که در نهایت با ورود زیردریاییهای مجهز به موشک بالستیک اتمی هرگز عملی نشد، اما ایتالیا مسیر خود را ادامه داد...
ایتالیا در این مسیر، در ابتدای امر بهدنبال خرید همان موشک بالستیک زیردریاییپرتاب UGM-27 پُلاریس از ایالات متحده بود تا با نصب ۴ فروند از آنها (مجهز به کلاهکهای هستهای) برروی رزمناو جوزپه گاریبالدی (Giuseppe Garibaldi (C 551))، بازدارندگی اتمی خود را تکمیل کند.
رزمناو جوزپه گاریبالیدی که در سال ۱۹۳۷ میلادی وارد خدمت شده بود و سابقه حضور در جنگ جهانی دوم را هم داشت، بنا بود تا در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی از خدمت خارج شود، اما در سال ۱۹۵۷، با تصمیم نیروی دریایی ایتالیا بازسازی و بهروزرسانی اساسی شد و با نصب موشکهای پدافندهوایی و نصب سیلوهای پرتاب پلاریس، بهعنوان نخستین رزمناو موشکی اروپا لقب گرفت. نهایتا جوزپه گاریبالدی در سال ۱۹۶۱ مجددا به خدمت بازگشت.
در جریان این بهروزرسانی و ایجاد تغییراتی که در گاریبالدی شکل گرفت، ۴ سیلو عمودی برای پرتاب موشک پلاریس در فضای انتهایی ناو ایجاد شد که ۸ متر عمق و ۲ متر قطر داشتند. علاوهبر این، بهواسطه نیاز به نصب تجهیزات و سامانههای پرتاب این موشکها نظیر ابزارهای ناوبری و واحدهای محاسباتی، حدود ۶ متر دیگر نیز در فضای زیرین سیلوهای پرتاب عمودی، تجهیزات دیگری نصب شد.
کار برروی آزمایش سیلوهای پرتاب عمودی موشکهای پُلاریس از سال ۱۹۶۱ آغاز شد؛ شبیهسازهای موشک پلاریس چندین و چند مرتبه از این سیلوها پرتاب شدند؛ بهطوری که آزمایشهای شلیک در حالتهای مختلف حرکتی و ایستایی ناو گاریبالدی صورت گرفت و نهایتاً آزمایشها مثبت ارزیابی شدند. همهچیز برای شلیک پُلاریسِ واقعی از سیلوهای گاریبالدی آماده بود، تا اینکه ایالات متحده از فروش این موشکها به ایتالیا بهدلایل سیاسی، خودداری کرد.
آمریکاییها پس از بحران موشکی کوبا و اتفاقات حول آن، بهدنبال عدماشاعه و عدمگسترش تسلیحات هستهای بودند و در این راستا، حتی راضی به اتمیشدن و گسترش تسلیحات اتمی در بین متحدین خود در ناتو نیز نشدند. از این رو تلاش داشتند تا جای ممکن کشورها را به امضای پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای ترغیب و دعوت کنند و از طرفی نیز در نهایت، اجازه دسترسی ایتالیا به موشک بالستیک UGM-27 Polaris با برد ۲۶۰۰ کیلومتر را ندادند.
پس از این تصمیم که در سال ۱۹۶۴ اتخاذ شد، ایتالیاییها هم تا مدتی برنامههای خود را متوقف کردند؛ آنها توسط آمریکاییها به امضای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یا همان NPT ترغیب شدند و در سال ۱۹۶۹ آنرا امضا کردند؛ هرچند تا سال ۱۹۷۶ آنرا تصویب نکردند. ایتالیاییها پس از آنکه گمان کردند یوگوسلاوی پس از امضای NPT، هنوز هم در حال توسعه مخفیانه تسلیحات هستهای است، توسعه موشک بالستیک حامل خود را آغاز کردند؛ موشک آلفا.
آلفا نام موشک بالستیک ایتالیایی بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی پروژه آن از سرگرفته شد؛ این موشک که براساس همان موشک Polaris A-3 آمریکا ساخته شده بود، حدود ۶.۵ متر طول، ۱.۳۷ متر قطر و ۱۰۶۹۵ کیلوگرم وزن داشت و با بهرهگیری از ۲ مرحله موتور سوخت جامد، میتوانست ۱ تن سرجنگی را به برد ۱۶۰۰ کیلومتری حمل کند.
توسعه این موشک تا سال ۱۹۷۷ ادامه یافت؛ آزمایشهای زمینی موتورهای این موشک از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ و بهتعداد ۱۱ بار و آزمایشهای پرتاب موشک نیز تا سال ۱۹۷۶ و با محموله آزمایشی و بهتعداد ۳ مرتبه و باموفقیت انجام گرفت؛ برنامه اینگونه دنبال میشد که با این برد، مسکو و دیگر شهرهای مهم بلوک شرق نظیر بلگراد در زیر برد این موشک قرار بگیرند.
بهطور موازی نیز دانشمندان ایتالیایی نظیر انریکو فرمی (Enrico Fermi) که در برنامهی ساخت تسلیحات هستهای آمریکا (منهتن) نقش بهسزایی داشتند، توسعه تسلیحات هستهای ایتالیا را نیز پیگیری میکردند. ایتالیا در آن سالها با دارابودن صنعت هستهای قابلتوجه، توانایی تامین پیشنیازهای ساخت سلاح هستهای (نظیر راکتورهای گرافیتی از نوع MAGNOX که از اساس کاربری دوگانه دارد و برای تولید پلوتونیوم نیز مورد استفاده قرار میگیرد) را داشت.
در نهایت، در سال ۱۹۷۵ تحت فشارهای آمریکا و از طرفی، کنار گذاشتهشدن برنامه تسلیحات هستهای یوگوسلاوی، پروژه توسعه موشک بالستیک اتمی آلفا توسط ایتالیا کنار گذاشته شد و تاسیساتی که در جریان توسعه این موشک ایجاد شده بودند، بعدها در قالب آژانس فضایی اتحادیه اروپا استفاده شدند. همچنین از فناوریهای توسعهیافته در پروژه موشک بالستیک آلفا، سالها بعد در توسعه ماهوارهبر سری اسکوت و ماهوارهبر سری وِگا اتحادیه اروپا استفاده شد.
اما با وجود اینکه در دهه ۱۹۷۰، تهدیدات هستهای پیرامون ایتالیا تا حدی از بین رفته بود و این کشور، برنامه تسلیحات هستهای بومی خود را هم کنار گذاشته بود، اما اینطور نبود که در برابر خطرات هستهای بلوک شرق، بیدفاع بماند! ایتالیا از زمان تصویب معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای و توقف برنامه توسعه تسلیحات هستهای خود، از سلاحهای هستهای آمریکا در قالب برنامه اشتراک هستهای ناتو میزبانی میکند.
از دهه ۱۹۷۰ تاکنون، ایتالیا میزبان انواع تسلیحات هستهای نظیر گلولههای توپخانهای هستهای (مانند W33، W48 و W79)، موشکهای کروز هستهای (سامانه BGM-109G، یا همان تاماهاوک زمینپرتاب)، موشکهای بالستیک تاکتیکی هستهای MGM-52 لنس و بمبهای هواپرتاب (مانند B61 در مودهای مختلف) بوده که البته، بمبهای هستهای هواپرتاب B61 از ابتدای امر، از جنگندههای F-16 نیروی هوایی آمریکا مستقر در این کشور و جنگندههای تورنادو نیروی هوایی ایتالیا رهاسازی میشوند. همچنین بناست تا سال ۲۰۲۶ نیز جنگندههای F-35 ایتالیایی نیز مجوز حمل این بمبهای هستهای را کسب کنند.
همانطور که بیان شد، ایتالیا با وجود رفع تهدیدات سلاحهای هستهای در پیرامون خود و چند صد میلیون دلار هزینه برای توسعه تسلیحات هستهای بومی، اما باز هم برای حفظ بازدارندگی خود در برابر دیگر قدرتهای هستهای خارج از ناتو کوشید و با عضویت در برنامه اشتراک هستهای ناتو و میزبانی از تسلیحات هستهای آمریکا، باز هم تلاش کرد تا بازدارندگی هستهای برای خود ایجاد کند، امری که نشان میدهد حتی اگر در یکی از آرامترین مناطق دنیا قرار داشته باشید، باز هم برای حفظ بازدارندگی خود در برابر برخی قدرتها به برخی تسلیحات خاص نیاز دارید!