بررسی همه جانبه مسلسل سنگین برونینگ مدل 1917 بخش اول
تاریخچه طراحی و تولید سلاح:
با ورود آمریکایی ها به جنگ جهانی اول دو مسئله بطور کاملا سریعی برای آنها روشن شد. آمریکایی ها در دو مقوله سلاح خودکار و توپخانه بشدت در مضیقه بودند. برای درک شرایط فرض کنید در اغاز جنگ جهانی اول در سال 1914، امپراتوری آلمان 5000 قبضه مسلسل سنگین در اختیار داشت که این عدد تا انتهای جنگ به 230 هزار قبضه رسید اما آمریکایی ها با عددی حدود 1200 قبضه مسلسل و سلاح خودکار در سال 1917 وارد جنگ شدند که 300 قبضه آن مسلسل سنگین بود. اولین مسلسل سنگین آمریکایی ها، ماکسیم مدل 1904 بود. این نسخه سنگین ترین و عجیب ترین نسخه خانواده ماکسیم بود. این نسخه حتی از اولین نسخه های مسلسل ماکسیم که برای گلوله هایی با باروت سیاه ساخته شده بود و بدنه ای برنجی داشت هم سنگین تر بود. (جرم سلاح بدون آب 62 پوند یا 29 کیلوگرم بود که یک سه پایه 82 پوندی یا 38 کیلوگرمی به آن اضافه می شد.)
جنگ سال 1904-1905 روسوژاپن که با عنوان جنگ جهانی صفر هم شناخته می شود اولین درگیری گسترده و بزرگ بود که کارکرد و آینده مسلسل و سلاح خودکار را به نمایش گذاشت. تقریبا همه قدرت های بزرگ اروپایی از جنگ مذکور درس های بزرگی گرفتند که یکی از نمونه های آن آغاز برنامه تولید یک مسلسل سنگین در امپراتوری آلمان بود. این برنامه منجر به تولید مسلسل سنگین ام جی 08 (MG08) بود. آمریکایی ها هم از این قضیه مستثنا نبودند. البته قضیه برای آمریکایی ها کمی فرق می کرد. آنها بجای سرمایه گذاری بر روی یک مسلسل سنگین، مسلسل سبک بنت مرسی (Benet Mercie) را انتخاب کردند. این انتخابی که چند علت اصلی داشت اولا ارتش امریکا در آن برهه زمانی همچنان یک ارتش کوچک و جمع و جور بود بنابراین بودجه بسیاری برای صرف شدن بر روی یک مسلسل سنگین در کار نبود. دوما تهدید زمینی مهمی برای آمریکا وجود نداشت. آمریکا در شمال با کانادا و در جنوب با مکزیک همسایه است که تهدید زمینی بحساب نمی آمدند. از طرفی نیز یک درگیری با قدرت های بزرگ یک جنگ دریایی خواهد بود نه یک جنگ زمینی نهایتا نیز مهمات و تمام گلوله ها همچنان توسط سربازها، اسب و گاری تا میدان نبرد حمل می شوند. این مسئله رساندن تدارکات را سخت می کرد.
این 3 دلیل بطور خاص پایه ی تایید یک مسلسل سبک بجای مسلسل سنگین بودند. مسلسل سبک امکان درگیری مستقیم با دشمن و جابجایی و تحرک بالا را به نیروها کاربر ارائه می داد. اما آغاز جنگ در سال 1914 باعث شد آمریکایی ها با احساس خطر کمی نظرشان را نسبت به مسلسل سنگین تغییر دهند. در سال 1915 جان برونینگ طرح و پیشنهاد خودش را برای مسلسل مدل 1910 (مسلسلی بسیار شبیه به مدل 1917) به شرکت کلت فرستاد تا بلکه بتواند نظر دولت را برای خرید احتمالی جلب کند اما پس از تست و نشان دادن مسلسل به دولت، دولت مسلسل ویکرز 1915 را که مسلسل خوب و قابل اعتمادی بود را تایید کرد. اما این مسئله جان برونینگ را متوقف نکرد. او کلت را مجبور کرد تا کار بر روی مسلسلش را ادامه دهد. دولت در اکتبر سال 1916 تصمیمی مبنی بر آغاز آزمایشی جدید گرفت، در می سال 1917 تست ها آغاز شد.
این تست شامل چند مرحله بود. مراحل و برنده هر مرحله را بررسی می کنیم:
مرحله اول: پر کردن یک نوارفشنگ هزارتایی، از لحاظ آسانی و مقوله زمان طرح جان برونینگ برنده شد.
مرحله دوم: شلیک 100 گلوله با نوارفشنگ خیس،کثیف و گلی بود که مسلسل ویکرز برنده شد.
مرحله سوم: آزمایش سرعت دهانه سلاح بود، هر 5 سلاح تقریبا یکسان بودند.
مرحله چهارم: تحمل و پایداری سلاح در شلیک های پیاپی و متوالی، طرح جان برونینگ برنده شد.
مرحله پنجم: در تست دقت مسلسل ویکرز برنده شد.
مرحله ششم: شلیک در زاویه های شدید و تند و شرایط نامناسب زمین، طرح جان برونینگ برنده شد.
مرحله هفتم: تست ورود شن و ماسه به درون سلاح، طرح جان برونینگ برنده شد.
مرحله هشتم: استفاده از مهمات بی کیفیت و ضربه خورده، مسلسل ویکرز و طرح جان برونینگ هر دو برنده شدند.
مرحله نهم: آسانی و سرعت در باز و بسته کردن سلاح، طرح جان برونینگ برنده شد.
مرحله دهم: تست تغییر نکردن Head-Space سلاح پس از شلیک 75000 گلوله، مسلسل Marlin 1917 برنده شد.
مرحله یازدهم: تعویض سریع قطعات آسیب دیده سلاح در میدان نبرد، مسلسل Hotchkiss 1914 برنده شد.
مرحله دوازدهم و نهایی: از لحاظ جرم و اندازه، طرح جان برونینگ برنده شد.
همانطور که مشخص است طرح جان برونینگ امتیازهای بسیاری بدست را آورد. اما تست بعدی واقعا تاثیرگذار بود.20 هزار گلوله از طرح جان برونینگ شلیک شد و 1 گیر بدلیل مشکل مهمات و 2 گیر دیگر بوجود آمد که هردو مشکل پس از یکبار کشیدن دستگیره مسلح سازی سلاح، برطرف شد. برای بار دیگر 20 هزار گلوله دیگر بوسیله همان اسلحه شلیک شد. اینبار 5 گیر بوجود آمد که همگی بدلیل نصب نامناسب نوارفشنگ یا آسیب دیدن نوارفشنگ از تست قبلی بود. تا شلیک گلوله 39500 هیچ مشکلی بوجود نیامد تا اینکه سلاح از کار کردن باز ایستاد و مشخص شد دندانه ماشه سلاح شکسته است. پس از بررسی ها مشخص شد علت شکستگی آن قطعه عدم حرارت دهی مناسب به هنگام تولید بوده است. نمونه دومی از مسلسل برونینگ تولید شد و برای بار دیگر یک تست مقاومت بر روی آن انجام شد، در این آزمون سلاح 48 دقیقه و 16 ثانیه بدون هیچگونه گیری و بطور مداوم به شلیک کردن ادامه داد.
البته برتری های مسلسل برونینگ در اینجا تمام نمی شد. طرح او ارزان و ساده برای انبوهسازی بود. جان برونینگ قطعات سلاح را به نحوی طراحی کرده بود که امکان تولید انها با ماشین آلات موجود در صنایع باشد. همچنین این قطعات نیاز به تراشکاری و ماشینکاری های بسیار کمتری نسبت به رقبایش داشتند. البته همچنان طراحی های فرعی سلاح باقی مانده بود. طراحی سایت نشانه روی و قبضه تپانچه ای دو نمونه مهم آن هستند.
برخلاف طراحی مرسوم آن دوران برونینگ با طراحی یک دسته و یک ماشه بجای دو دسته برای هر دو دست و دو ماشه برآمد. این مسئله سلاح را ساده تر و تولیدش رو آسانتر می کرد همچنین به تیرانداز اجازه می داد بوسیله دست آزادش تنطیمات سه پایه را انجام دهد. در صورت نیاز امکان نصب قنداق نیز وجود داشت. سایت نشانه روی سلاح یک سایت پیچیده و دقیق با توانایی های گسترده برای تنظیم انتخاب شد. بدلیل استفاده امریکایی ها از اسلحه های اروپایی در جنگ تصمیم گرفته شد سایت نشانه روی سلاح بر اساس متریک تنظیم شود. کشوی نشانه روی سلاح تا 2800 متر ادامه داشت.
سه پایه سلاح نیز ارتقا یافت. جرم سه پایه جدید به 50 پوند یا 22 کیلوگرم کاهش یافت که با جرم سه پایه مسلسل ویکرز یکسان بود. یک سه پایه جدید با عنوان M1918 طراحی شد اما با وجود تولید 33 هزار عدد بدلیل پیچیدگی بیش از حد کنارگذاشته شد.
در نهایت سلاح آماده تولید انبوه شد. قراردادی با کلت مبنی بر تولید 10 هزار قبضه مسلسل سنگین برونینگ مدل 1917، 18 هزار قبضه اسلحه خودکار برونینگ مدل 1918 (BAR) و تولید 4 هزار قبضه مسلسل ویکرز بسته شد. البته قراداد مسلسل ویکرز پس از عقد قرارداد برونینگ ملغی شد، همچنین قرارداد تولید 15 هزار قبضه مسلسل مدل 1895 potato digger بسته شده بود که به 2500 قبضه کاهش یافت. به دو شرکت دیگر نیز وظیفه تولید برونینگ 1917 محول شد. یکی از آنها رمینگتون بود که در سپتامبر 1917 درخواست تولید 50 هزار قبضه مسلسل را دریافت کرد و در می 1918 تولید را آغاز کرد، علت این تاخیر آماده کردن تجهیزات برای تولید بود زیرا در آن زمان رمینگتون برای امپراتوری تزاری روسیه اسلحه موسین ناگانت 1891 را تولید می کرد.
شرکت امریکایی بعدی که برای روسها موسین ناگانت تولید میکرد New England Westinghouse که در ژانویه سال 1918 درخواست تولید 20 هزار قبضه مسلسل مدل 1917 را دریافت کرد. بعد از 29 روز اولین نمونه آژمایشی بصورت دست ساز آماده شد و پس از 63 روز خط تولید بصورت کامل به راه افتاد، نرخ تولید روزانه 500 قبضه بود. تمامی این تجهیزات برای تهاجم بهاره سال 1919 متفقین آماده می شد اما همانطور که می دانیم جنگ بطور اتفاقی در نوامبر 1918 پایان یافت.
تعداد تولیدی مسلسل ها توسط هر شرکت بدین شرح بود:
وستینگ هوس: 30150 قبضه / رمینگتون: 12 هزار قبضه / کلت: 600 قبضه / وستینگ هوس: 48 هزار قبضه / رمینگتون: 20 هزار قبضه
نهایتا نیز نیم نگاهی به قیمت تولید مسلسل های سنگین متفقین می کنیم. مسلسل Hotchkiss مدل 1914: 528 دلار / مسلسل ویکرز مدل 1915: 490 دلار / مسلسل برونینگ مدل 1917: 238 دلار
پایان بخش اول