بررسی تکامل و توسعه زیردریایی های پیشران اتمی حامل بالستیک انگلیس
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما برای بررسی این موضوع ابتدا باید به بمب افکن های انگلیسی در بازه جنگ سرد بپردازیم!
حدودا تا اواسط دهه 60 میلادی کمتر کسی فکر میکرد که انگلیس اصلا به سمت زیردریایی پیشران اتمی که حامل موشک های اتمی باشد حرکت کند!
ناوگان بمب افکن های انگلیسی که به V Bombers مشهور بودند توان اصلی انگلیس در حمله اول و یا پاسخ ثانویه اتمی را داشتند و تا اواسط دهه 60 این ناوگان به اوج ظرفیت و اقتدار خود میرسد که شامل 50 فروند والینت، 70 فروند ولکان و 39 فروند ویکتور بود، همانطور که اول متن اشاره کردم واقعا کمتر کسی تصور می کرد که در آینده ای نزدیک انگلیس تمام توان اتمی را از بمب افکن های خود سلب کرده و این وظیفه را به زیردریایی حامل موشک اتمی محول خواهد کرد.
در دهه 50 میلادی وزارت دفاع انگلیس پیش بینی کرده بود که در چند سال آینده پدافند شوروی به نقطه ای برسد که دیگر ایده حمله اتمی با بمب های سقوط آزاد رها شده از بمب افکن ها نمی تواند قابل اجرا باشد و نیاز به یک سلاح دورایستا با کلاهک اتمی می باشد.
پاسخ نیروی هوایی سلطنتی انگلیس به نیاز سلاح دورایستا، موشک Blue Steel بود.موشک اتمی Blue Steel مارک 1 که توسط خود انگلیسی ها ساخته شده بود با برد نزدیک به 280 کیلومتر(در صورت شلیک از حداکثر ارتفاع تعریف شده) با کلاهک 1.1مگاتنی موسوم به Redsnow در سال 1963 وارد خدمت شد.
البته توسعه این موشک در اواخر دهه 50 صورت گرفته و تمام شده بود اما تست های آن به جهت آنکه اولین بار بود که انگلیس یک سلاح دورایستای اتمی داشت به دقت و با حساسیت صورت می گرفت و به همین دلیل ورود به خدمت آن طول کشید، در آن سمت شوروی با سامانه های پدافندی مانند S-75 و... همانطور که پیشبینی می شد کار را برای بمب افکن های انگلیسی دشوار کرده بود.
همزمان با توسعه مارک 1 در دهه 50، وزارت دفاع انگلیس تصمیم گرفته بود نسخه مارک 2 موشک Blue Steel که کاملا متفاوت با مارک 1 بود را توسعه دهد، با برد پیشبینی شده 926 کیلومتر که عملا میتوانست جهشی در توان بازدارندگی اتمی انگلیس ایجاد کند، دیگر نیاز نبود ناوگان V Bombers حتی نزدیک حریم هوایی شوروی شود.
اما کمتر از چند سال بعد قرار است رابطه انگلیس و آمریکا بدجور شکرآب شود.
بحران "اسکای بولت"
انگلیس در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور در آمریکا، علاقه خود به تسلیحات اتمی هواپرتاب آمریکا را نشان داده بود، در اواخر دهه 50 پروژه ای تحت عنوان موشک بالستیک هواپرتاب GAM-87 اسکای بولت در آمریکا در حال توسعه بود و در سال 1960(همزمان با توسعه موشک Blue Steel مارک 2 و تست های Blue Steel مارک 1) انگلیس با آمریکا سر این پروژه وارد شراکت شد.
موشک اسکای بولت، با برد حداکثری 1,850 کیلومتر و کلاهک اتمی 1 مگاتنی، بر روی کاغذ یک موشک ایده آل برای نیروی هوایی سلطنتی انگلیس بود، پس انگلیس پروژه Blue Steel مارک 2 خود را به کلی لغو میکند تا تمرکز خود را بر روی تست های مارک 1 بگذارد و از طرفی دیگر قرار است کل ناوگان بمب افکن های V خود را جهت حمل موشک آمریکایی اسکای بولت تغییر دهد.
یک سال بعد، در 1961 رئیس جمهور جدید آمریکا، جان اف. کندی وارد کاخ سفید شده و سیاست های آمریکا درباره توان اتمی انگلیس دچار تغییر می شود.
ناگفته نماند که در همین 1 سال فاصله بین انتخاب رئیس جمهور جدید، پروژه اسکای بولت 5 تست منجر به شکست کامل را پشت سر گذاشته بود و انگلیسی ها را نگران کرده بود.
خبر فاجعه آمیز برای انگلیس
یک سال بعد از ورود جان اف. کندی، او با پیشنهاد وزیر دفاع وقت آمریکا یعنی رابرت مکنامارا، می خواهد پروژه اسکای بولت را لغو کند، این در حالی است که انگلیس پروژه بلو استیل 2 را لغو کرده و هزینه بسیاری برای آماده سازی ناوگان بمب افکن های V خود جهت حمل این موشک کرده بود و همچنان هزینه های اعمال تغییرات بر روی بمب افکن های استراتژیک خود را پرداخت می کرد.
انگلیسی ها به شدت ناراحت بودند، آنها در بحبوحه دوران جنگ سرد توان اتمی خود را در حال نابودی می دیدند، شاید فکر کنید که خب انگلیس می توانست در چند سال آینده دوباره پروژه موشک بلو استیل مارک 2 را احیا کند، اما برای درک ناراحتی و بن بست انگلیسی ها باید دقت کنید که در سال 1962 حضور داریم، سالی که به بحران موشکی کوبا بین شوروی و آمریکا منتهی شد و دنیا تا آستانه جنگ اتمی پیش رفت، پس مسئله توان اتمی انگلیس حتی به چند سال بعد نیز نمیتوانست موکول شود و باید هرچه سریع تر راهکاری برای این مسئله پیدا می شد.
کندی با توان مستقل هسته ای انگلیس مخالف بود و باور داشت که ممکن است انگلیس، آمریکا را به جنگ اتمی با شوروی بکشاند.
رابرت مکنامارا وزیر دفاع وقت آمریکا در سال 1962 طی سخنرانی می گوید: "قابلیتهای هستهای محدود، که بهطور مستقل عمل میکنند(منظور کشور انگلیس)، خطرناک، پرهزینه، مستعد منسوخ شدن و فاقد اعتبار بهعنوان یک عامل بازدارنده هستند و نیروهای هستهای نسبتاً ضعیف ملی که شهرهای دشمن را بهعنوان اهدافشان انتخاب می کنند، به احتمال زیاد حتی کارکرد قابل قبولی از بازدارندگی را ارائه نمی دهند.
وزیر امور خارجه وقت آمریکا، دین آچسون، حتی رُک تر از مکنامارا منظور خود را به گوش انگلیسی ها می رساند، او در یک سخنرانی در همان سال می گوید: "بریتانیا برای ایفای یک نقش قدرت جداگانه(فراتر از دو بلوک غرب و شرق) تلاش می کند، یعنی نقشی جدا از اروپا، نقشی مبتنی بر «رابطه ویژه» با ایالات متحده، نقشی مبتنی بر رهبری کشور های مشترک المنافعی که هیچ ساختار سیاسی یا وحدت یا قدرتی ندارد و از روابط اقتصادی شکننده و متزلزلی برخوردار است، بریتانیا در حال انجام این نقش است."
این صحبت ها باعث شد نخست وزیر انگلیس مکمیلان سریعا درخواست یک سری دیدار پیاپی با کندی را داشته باشد.
قرارداد ناسائو
در اواخر سال 1962 که پروژه اسکای بولت به شکل قطعی کنار رفته بود و نیروی هوایی انگلیس دیگر نقش بازدارندگی اتمی را به عهده نداشت، کندی برای پایان بخشیدن به بحران اسکای بولت طی قرارداد ناسائو قبول می کند که موشک های زیردریایی پرتاب UGM-27 پولاریس را برای ناوگان آینده زیردریایی های اتمی انگلیس فراهم کند.
در آن زمان ایده ای تحت عنوان نیروهای چند جانبه هسته ای مطرح بود که کشور های عضو ناتو می توانند طبق برنامه ای همگی در پاسخ اتمی به شوروی شرکت داشته باشند و به شکل متحد به حمله اتمی پاسخ دهند، این نیرو به اختصار MLF نامیده می شد، البته این ایده تا اواخر دهه 60 میلادی کنار گذاشته شد.
سخنان پایانی کندی در نشست خود با مکمیلان: " این نیروها و حداقل نیروهای برابر ایالات متحده، برای گنجاندن در یک نیروی هسته ای چندجانبه ناتو(MLF) در دسترس خواهند بود. نخست وزیر(مکمیلان) تصریح کرد که جز در مواردی که ملکه بریتانیا تصمیم بگیرد که منافع عالی ملی ممکن است در خطر باشند، این نیروهای بریتانیایی در هر شرایطی برای اهداف دفاع بین المللی از اتحاد غربی استفاده خواهند شد."
موشک UGM-27 پولاریس
اولین موشک اتمی زیردریایی پرتاب آمریکا که در سال 1961 وارد خدمت شد پولاریس بود. موشک پولاریس سه ارتقا در طول عمر خود دید.
پولاریس یک موشک سوخت جامد دو مرحله ای بود و از هدایت اینرسی بهره می برد، نسخه A-1 پایه این موشک بردی نزدیک به 2,600 کیلومتر داشت، نسخه A-2 پولاریس افزایش اطمینان پذیری در سیستم های موشک را دید و برد آن به 2,800 کیلومتر رسید و در آخر نسخه نهایی A-3 که هدف آن فقط افزایش برد بود، عددی نزدیک به 4,600 کیلومتر.
انگلیس در سال 1963 طی قرارداد نظامی نسخه A-3 پولاریس را جهت خریداری انتخاب کرد، اما با یک سری تغییرات، نسخه انگلیسی A-3T نام داشت، تنها تفاوت آن با نسخه آمریکایی، کلاهک اتمی آن بود در همان قرارداد ناسائو نیز به این موضوع اشاره شده بود که آمریکا تمام تجهیزات موشک به همراه های سیلو های پرتاب و سیستم کنترل آتش را در اختیار انگلیس قرار خواهد داد بجز کلاهک اتمی که البته انگلیسی ها مشکلی از این بابت نداشتند.
ویدئو زیر مربوط به دو تست پیاپی و موفق پولاریس A-1 آمریکا میباشد، تصاویر بالا هم مربوط به تست پولاریس A-3T انگلیسی است.
سرنوشت ناوگان بمب افکن های V
ابتدا والینت ها تا سال 1965 کنار گذاشته شدند، دلیل آن فقط به خاطر ماجرای اسکای بولت نبود، والینت ها یک سری مشکل در سازه بال خود داشتند که میتوانست با صرف هزینه و انجام دوره ای از تعمیرات این مشکل را برای ناوگان 50 فروندی در آن زمان برطرف کرد، اما چرا اینگونه نشد؟ خب مشخصا زمانی که توان بازدارندگی اتمی از نیروی هوایی به نیروی دریایی سپرده شده است، هزینه هنگفت برای این ناوگان اصلا منطقی نبود و همان بازنشستگی گزینه اول وزارت دفاع انگلیس شد.
برخی از بمب افکن های ولکان و ویکتور توانایی شلیک موشک اتمی Blue Steel مارک 1 را داشتند، این موشک تا سال 1970 در خدمت باقی ماند و قاعدتا آن دسته از بمب افکن های انگلیس که توانایی حمل آن را داشتند از این سلاح استفاده کردند.
با ورود به دهه 70 میلادی تغییرات شروع شد، تعدادی از بمب افکن ها به تانکر های سوخت رسان تغییر نقش پیدا کردند، تعدادی به عنوان هواپیماهای شناسایی استفاده شدند و تعدادی هم در نقش بمب افکن خود باقی ماندند و تسلیحات متعارف حمل کردند، به این ترتیب ولکان و ویکتور در سال های 1984 و 1993 از خدمت خارج شدند.
نسل اول زیردریایی های اتمی حامل موشک های بالستیک
کلاس رزولوشن با 16 سیلوی پرتاب موشک UGM-27 پولاریس A-3T، طول 130 متری با حداکثر وزن (به شکل غوطه ور) 8,500 تن را داشتند، رزولوشن از 6 تیوب اژدر در سینه خود جهت شلیک اژدرهای هدایت سیمی تایگر فیش بهره می برد، همچنین خدمه این کلاس به 143 نفر می رسید.
در بحث پیشران رزولوشن از راکتور آب تحت فشار PWR1 نسل 1 ساخت رولزرویس استفاده می کرد، البته رولزرویس در طراحی بومی PWR1 دچار مشکل بود، اما انتقال فناوری تحت موافقتنامه دفاع متقابل سال 1958 بین ایالات متحده و بریتانیا انجام شد تا اطلاعات راکتور آب تحت فشار S5W آمریکایی ساخت وستینگ هاوس به شرکت رولزرویس منتقل شود و نهایتا رولز رویس را در طراحی و ساخت راکتور کاملاً خودکفا کند، در ازای آن مقدار قابلتوجهی اطلاعات در مورد طراحی زیردریایی و تکنیکهای آرامسازی بدنه خاص نیروی دریایی انگلیس به امریکا منتقل شد.
در بازه سال های 1964 تا 1968 هر 4 فروند کلاس رزولوشن ساخته شدند، به ترتیب با نام های رزولوشن، ریپالس، ریناون و ریونج، پنجمین فروند با نام راملیز به دلیل بودجه لغو شد.
پس از آنکه کلاس رزولوشن انگلیس با موشک پولاریس وارد خدمت شد، آمریکایی ها در اوایل دهه 70 جانشین پولاریس را برای ناوگان خود توسعه داده و وارد خدمت کردند، موشک UGM-73 پوسایدن، اما انگلیس با توجه به هزینه زیادی که باید برای تغییر کلاس رزولوشن جهت حمل پوسایدن پرداخت میکرد منصرف شد، همچنین برد پوسایدن(در صورت لود کامل کلاهک ها) با پولاریس یکی بود با این حال پوسایدن تعداد بیشتری کلاهک حمل میکرد و ضریب موفقیت آن از پولاریس بیشتر بود.
انگلیس برای جبران این مسئله یک ارتقای داخلی بر روی پولاریس با نام شِوالین انجام داد، کلاهک شوالین زمانی که بر روی پولاریس سوار شد از برد آن کاست و 4,600 کیلومتر را به 3,600 کیلومتر تغییر داد، اما در عوض کلاهک شوالین از یک سیستم چف و فریب دهنده برای پدافند ضد بالستیک شوروی برخوردار است تا کلاهک اتمی موسوم به ReB که مجدد وارد جو زمین می شود با موفقیت از سد پدافندی عبور کند، پروژه شوالین بسیار محرمانه بود و تا اواخر دهه 80 که حضور آن تایید شد خبری در موردش نبود.
در یکی از تصاویر مراحل جدا شدن کلاهک اتمی ReB با سکوی چف و دیکوی شوالین را میتوانید مشاهده کنید
انگلیسی ها به پشتوانه قرارداد خرید پولاریس حدودا دو دهه بعد به دنبال خرید موشک ترایدنت می روند
همزمان با رسیدن به یک سوم پایانی عمر کلاس رزولوشن انگلیس، نیروی دریایی این کشور دو گزینه پیش روی وزارت دفاع میگذارد، توسعه یک موشک جدید به شکل داخلی بر اساس تجارب کسب شده از شوالین و پولاریس، گزینه دوم خرید نسل جدید موشک های اتمی زیردریایی پرتاب آمریکا، ترایدنت.
با توجه به مسائلی چون بودجه تحقیق و توسعه و احتمال شکست در بازه زمانی محدود، گزینه توسعه داخلی به کلی کنار گذاشته شد و با توجه به پشتوانه قدیمی قرارداد پولاریس، نخست وزیر وقت انگلیس مارگارت تاچر درخواست خرید ترایدنت 1 را در سال 1980 به جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام میکند و کارتر با این درخواست موافقت میکند، اما دو سال بعد پس از روی کار آمدن رونالد ریگان، تاچر مجدد درخواست خرید ترایدنت را میدهد اما این بار نسخه جدید و درحال توسعه ترایدنت 2، انگلیس طبق برنامه ای که داشت قرار بود از 1986 تازه ساخت کلاس جدید SSBN و جانشین کلاس رزولوشن با نام ونگارد را آغاز کند، تا آن زمان ترایدنت 1 دیگر نسخه منسوخ به حساب می آمد.
نسل دوم زیردریایی های SSBN انگلیس، کلاس ونگارد با وزن غوطهور 16 هزار تن، تقریبا دو برابر کلاس رزولوشن.
با توجه به اینکه انگلیس 4 زیردریایی SSBN رزولوشن را در اختیار داشت و قرار بود هر 4 فروند را در کمتر از یک دهه از خدمت خارج کند، ساخت 4 فروند کلاس جدید ونگارد از سال 1986 تا 1998 شروع شد، با ورود اولین زیردریایی HMS Vanguard یک سال بعد اولین زیردریایی کلاس رزولوشن بازنشسته شد و به همین شکل 3 فروند دیگر کلاس ونگارد به ترتیب با نام های ویکتوریس، ویجیلنت و وِنجنس تا آخر سال 1999 وارد خدمت شدند.
با توجه به اینکه کلاس ونگارد قرار بود موشک های ترایدنت 2 را حمل کند، به یک بدنه بسیار بزرگ تر از کلاس رزولوشن نیاز بود و همچنین به دلیل افزایش وزن و تغییرات دیگر راکتور جدیدی هم نیاز بود و در نتیجه ونگارد به راکتور جدید PWR2 رولزرویس مجهز می شود.
تسلیحات دیگر ونگارد بجز 16 سیلوی پرتاب ترایدنت 2، 4 تیوب 533mm جهت پرتاب اژدر های اِسپرفیش می باشد، طبق برنامه ای که نیروی دریایی سلطنتی دارد، همیشه یک زیردریایی در ماموریت 3 ماهه حضور دارد تا در صورت حمله اتمی به انگلیس، پاسخ ثانویه اتمی را بدهد.
طولی نکشید که صحبت از کلاس جدید زیردریایی های انگلیس با نام دردنات شد. اولین صحبت ها در مورد ساخت این کلاس در سال 2006 ارائه شد، فقط 7 سال پس از عملیاتی شدن آخرین فروند از کلاس ونگارد، این ایده ساخت نسل سوم البته کمی به طول انجامید، چرا که اختلافاتی وجود داشت که در دولت های مختلف انگلیس سعی شد تا به جای 4 فروند زیردریایی کلاس دردنات، سه فروند ساخته شود آنهم به خاطر کاهش هزینه ها و نشان دادن تعهد انگلیس به معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای.
از آنجایی که پروتکل نیروی دریایی انگلیس به این شکل است 4 زیردریایی به ترتیب نوبتی با مأموریت های 3 ماهه در دریا، به شکل 12 ماهه مداوم بازدارندگی اتمی این کشور را حفظ میکنند، کاهش به 3 فروند یعنی افزایش زمان ماموریت ها از مدت 3 ماه به 4 ماه جهت پوشش یک زیردریایی کمتر است، که در آخر با این تصمیم مخالفت شد و در سال 2016 ساخت 4 فروند کلاس دردنات با تخمین زمان آمادگی برای خدمت در اوایل دهه 2030، کلید خورد.
کلاس دردنات همان موشک های ترایدنت 2 را حمل خواهد کرد، اما یک سری تکنولوژی های جدید در ساخت آن اعمال خواهد شد، از جمله راکتور PWR3